کنایه از کار بی منفعت بسیار مشقت بی حاصل پرآزار و تعب کردن باشد. (برهان) (آنندراج). محنت بی حاصل و بیهوده کشیدن. (ناظم الاطباء). کار بی منفعت و پرمشقت کردن. (فرهنگ فارسی معین)
کنایه از کار بی منفعت بسیار مشقت بی حاصل پرآزار و تعب کردن باشد. (برهان) (آنندراج). محنت بی حاصل و بیهوده کشیدن. (ناظم الاطباء). کار بی منفعت و پرمشقت کردن. (فرهنگ فارسی معین)
کنایه از جا گرفتن و تمکن ورزیدن. (آنندراج) : لنگر نکرده ایم چو گوهر در این محیط از بوستان دهر چو شبنم گذشته ایم. صائب. گندمت چون آرد شد در آسیا لنگر مکن. صائب
کنایه از جا گرفتن و تمکن ورزیدن. (آنندراج) : لنگر نکرده ایم چو گوهر در این محیط از بوستان دهر چو شبنم گذشته ایم. صائب. گندمت چون آرد شد در آسیا لنگر مکن. صائب